مقدمه
قیام امام حسین (ع) و نهضت عاشورا سرلوحة بسیاری از نیكیها، فضایل و افتخارات است. بقای اسلام مرهون قیام اوست و دوام آن در به كار بستن درسها، پیامها و عبرتهای عاشوراست. یكی از بزرگترین درسهای آن، عزتمندی و عزتمداریاست. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای ـ دامت بركاته ـ معلم و مفسر تاریخ اسلام و سیرة معصومین (ع) است، پرده از راز سر به مهری برداشت و زبانگویا و پیام رسان عاشورا شد.
هر بار كه ایشان دستی از آستین عبرتهای تاریخی برون میكنند، درهایگهرباری میپراكنند. تحلیلها و تفسیرهای نو به نو، انطباق جریانها و رویدادهای بیشاز هزار سال پیش با تحولات و رخ دادهای امروزی، غبارروبی از مهمترین حوادث تاریخی و دمیدن روح تازگی در كالبد به ظاهر تاریك تاریخ بخشی از مرواریدهای صدف اندیشه اویند.
بیش از 1300 سال است كه از عمر نخستین مقتلها و دست نوشتههای تاریخی میگذرد. مورخان همواره از حادثه كربلا به بزرگی یاد كردهاند و در طول تاریخ برداشتهای گوناگونی از آن شده است؛ گروهی برداشت عرفانی و دستهای برداشتسیاسی داشتند، جماعتی آن را دست مایة شعر و ادب قرار دادند و برخی آن را سوژهایهنری یافتند، نقاشان آن را با بوم و رنگ صورت گری كردند، ارواح بی قرار و پر چنب وجوش از روح حماسی آن استمداد جستند، قیام كنندگان خود را دنباله رو قیام خونیناش خواندند، اهل قلم و منبر به نقل و تحلیل آن پرداختند و كتابشناسی امام حسین (ع) و قیام او هر روز شاهد چاپ و نشر اثری جدید در این موضوع است. همگی سخنان، خطبهها و كلمات سید الشهدا (ع) را شنیده، گفته و نوشتهاند، اما همهی این آثار، تمام آنچه در كربلا گذشت نیست.
مقام معظم رهبری در بخشی از پیام نوروزی سال عزت و افتخار حسینی [1381] فرمودند:
«امیدوارم - ان شاء الله - سالی را كه در پیش داریم، برای ملت ما سال اعتلای مادی و معنوی و پیشرفت در همة امور كشور و سال عزت وافتخار باشد و هم چنان كه حسین بن علی (ع) مظهر عزت بود و او بود كه فرمود: «هیهات منا الذلة» این ملت هم درعرصههای مختلف نشان دهند كه گرد ذلت بر دامنشان نخواهد نشست و در عزت مندی و عزت مداری، پیرو آقا و سالار خود، حسین بن علی (ع) خواهند بود.»
این همان راز سر به مهری بود كه گفتیم. شگفتا كه همه دیدند و گفتند و هرگز«هیهات منا الذلة» كه صریح در این معنا است متروك و مهجور نبود، ولی گویا پردةغفلتی حقیقت آن را از فكر و اندیشه پوشانده بود. تمامی تحلیل گران از عزت سخنگفتند اما با نیش قلم در حاشیه و استطراداً به آن پرداختند. لكن مقام معظم رهبری روح نهضت عاشورا را عزت و سالار شهیدان را مظهر عزت میداند.
اكنون كه فتح الفتوح حاصل گردید، مفهوم عزت در سایر كلمات امام حسین (ع) نیز معنا پیدا میكند. محوریت عزت در نهضت عاشورا تفسیر جدیدی از فلسفة قیام ارایه میكند و كاركرد سیاسی - اجتماعی و تربیتی عزت مندی، عزت مداری، آزادی،استقلال، استقامت، پایمردی، الگودهی و الگوگیری است كه امید است با لطف و عنایتپروردگار و رهبری حكیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی همة مسلمانان برای تثبیت عزت اسلام و مسلمین گام بردارند.
ابتدا به بحث مربوط به الگو و اسوه و مسایل آن میپردازیم و پس از آن الگوگیری از عزت حسینی مطرح میكنیم.
بخش اول: جایگاه اسوه در زندگی بشر
معنا و مفهوم شناسی
اسوه و اسوة از ریشه اسا (أ - س - و) به معنای قدوه و الگو است
در قرآن كریم در سه مورد این واژه به كار رفته است. مرحوم علامه طباطبائی؛ در تفسیر آیة: لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنه...میفرمایند: اسوه در مورد رسول خدا (ص) پیروی از اوست و معنای آیه این است كه یكی ازاحكام رسالت رسول خدا (ص) و ایمان آوردن شما این است كه هم در گفتار و هم دررفتارش به او تأسی كنید.
با بررسی احادیث، روایات بسیاری مشتمل بر واژه اسوه به دست میآید.
«قدوه» دو بار در قرآن آمده است: یكی در مورد تبعیت از هدایتهای انبیاء:: اولئك الذین هدی الله فبهدیهم اقتده و دیگری در مورد تبعیت گمراهان از سنت آبا و اجداد خود: انا وجدنا آبائنا علی أمة و انا علی آثارهم مقتدون
این واژه و مشتقات آن كه بیش از دویست مورد در روایات آمده است همه بهمعنای تبعیت و پیروی از یك رهبر و امام یا سنت حسنهای به كار رفته است: و اقتدوابهدی نبیكم فانه أفضل الهدی ، «بسنته فاقتدوا و الی ربكم به فتوسلوا».
به هر حال، اسوه در منابع اسلامی در معنای پیروی كردن، اقتدا نمودن، مقتدا،سنت و روش آمده است. معادل فارسی آن الگو و سرمشق است كه البته از وسعت معنایی بیشتری برخوردار است. چرا كه اسوه و قدوه عمدتاً ناظر به الگوهای انسانی است و بیشتردر مورد تربیت و تقویت ابعاد اخلاقی، رفتاری و شناختی انسان به كار میرود. در حالی كهواژه الگو، علاوه بر اینها به معنای طرح، مدل، نمونه و غیره نیز آمده است كه عمدتاً درمسائل آموزشی و یادگیری كاربرد دارد.
فرآیند الگوبرداری
طرح این سؤالها ضروری است:
چرا انسانها به دنبال الگو هستند؟ چگونه انسانها از الگو تأثیر میپذیرند؟ شرایط لازم الگو بودن چیست؟
برای پاسخ به آنها بیان دو نكته لازم است:
اول: آدمی موجودی است تأثیرپذیر و تأثیرگذار و قطعاً از محیط اجتماعی و انسانهای دیگر تأثیرپذیر است كه اثبات آن از هر گونه استدلالی بی نیاز است.
دوم: تقلید، یكی از فرآیندهای روانی انسان است كه پایه و اساس بسیاری از یادگیریهای او به شمار میرود. گرایش و میل به تقلید به قدری در انسان رایج استكه برخی از روانشناسان آن را غریزه دانستهاند.
از آن جا كه اسوه گزینی با نوعی اطاعت و پیروی از غیر همراه است، ممكن استكم كم زمینه برای اطاعت كوركورانه و به دور از هر گونه استدلال فراهم گردد. قرآن كریمتقلید كوركورانه از پدران را در موارد متعددی مورد نكوهش قرار میدهد. مرحلة دیگرتقلید به این معنا است كه فرد با آگاهی كافی و با اختیار كامل رفتار دیگران را نیكو مییابد و از آن تقلید میكند.
با توجه به آنچه گذشت در تحلیل تأثیرپذیری انسان از الگو میتوان گفت كهانسان به دلیل كمال خواهی، اهداف و آرزوهایی را در سر میپروراند و هنگامی كه با الگویی رو به رو میشود و كمال مطلوب خویش را درآن مییابد، از نظر عاطفی نوعی قرابت و هماهنگی بین خود و الگو احساس میكند. از سویی، احساس نیاز به آن كمالی كه در الگو هست، سراسر وجود الگوپذیر را میگیرد این دو عامل (هماهنگی عاطفی با الگو واحساس نیاز به آن) موجب میشود تا الگوپذیر به دنبال الگو برود.