از پيامبر گرامى روايت است كه مى فرمود: در جهنّم ، نقطه اى است كه سزاوار هيچيك از مخلوق خدا، جز قاتل يحيى پيامبر و قاتل فرزندم حسين نيست . خود امام حسين (ع) در راه كربلا، در هر منزلگاهى پيوسته از يحيى پيامبر ياد مى كرد،
يحيى پيامبر و حسين (ع) پيش از ولادتشان ، به آمدنشان بشارت داده شد. در مورد يحيى اين مژده آمد كه :
اى زكريا! براستى كه ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مى دهيم .
در مورد حسين (ع) نيز پيام آمد كه : اى محمّد! به راستى كه به فرزندى گرانقدر از دخت گرانمايه ات فاطمه ، مژده ات مى دهيم .
يحيى پيامبر و حسين (ع) هر دو شش ماهه به دنيا آمدند هر دو را خدا نام نهاد و در مورد يحيى فرمود: ما تو را به فرزندى كه نامش يحيى است مژده مى دهيم . و در مورد حسين (ع) بر زبان فرشته وحى پيام فرستاد كه : نام اين كودك گرانقدر را حسين نهاده ام .
يحيى و حسين (ع) بيشتر اوقات از مادر شير نخوردند، چرا كه يحيى از سوى آسمان تغذيه مى شد و حسين (ع) از جانب عرش برين .
يحيى (ع) و حسين (ع) پيشانيشان درخشان بود، هر دو در طول زندگى خويش چندان شادمانى نديدند و شاديشان با اندوه قرين بود و قاتل هردو نفر آنان ، مادرانى آلوده داشتند.
يحيى (ع) و حسين (ع) دو شهيدى گرانقدر بودند كه به بيان پيامبر، قاتلان آنان در بدترين نقطه دوزخند. آسمان در شهادت آنان ، خون گريست و پس از شهادت ، سرهاى آنان سخن گفتند.
سر مقدّس يحيى (ع) گفت : هان اى فرمانرواى استبداد پيشه ! پرواى خدا پيشه ساز و از او بترس .
و سر مقدّس حسين (ع) نيز بارها تلاوت قرآن كرد و فرمود: "لاحول ولاقوة الاّ باللّه" ....
و بالاخره يحيى پيامبر، با شكنجه كشته شد. حسين (ع) هم با اينكه در ميدان جهاد بود، امّا زير شكنجه ها و فشارهاى ضدّانسانى به شهادت رسيد؛ به همين جهت امام سجّاد (ع) فرمود: من پسر همان بزرگمردى هستم كه با شكنجه كشته شد.